نتیجه فرآیند جهانی شدن را میتوان با نگاهی به میزان رشد اقتصادی کشورها استخراج کرد. طبق مشاهدات و بررسیها، کشورهای نوظهور و کشورهای در حال توسعه، با فرآیند جهانی شدن، رشدهای اقتصادی بسیار بالایی را تجربه کردهاند. این در حالی است که کشورهای توسعهیافته به سمت افت و سقوط اقتصادهایشان پیش رفتهاند. طبیعتا در این شرایط یکسری ازکشورهابه فکر رفتند. اولین کشوری که در این جهت حرکت کرد انگلستان بود که طرح برگزیت را به مرحله اجرایی گذاشت. انگلستان متوجه شد منافع اقتصادیاش کمتر به خودش بازمیگردد و منافع بیشتر به دیگر کشورها میرسد. دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا هم سیاست انگلیسیها را دنبال کرد. او با وضع تعرفههای سنگین و اعلام جنگ تجاری با چین و در عین حال بازگشت کارخانهها از چین به آمریکا، نقش موثری در اشتغالزایی ایفا کرد. تا اینکه کرونا از راه رسید. با شیوع ویروس کرونا، افکار عمومی با سیاستگذارانی که میگفتند باید به سمت کنترل مرزها حرکت کرد همسو شد. این موضوع نشان داد در دوران پساکرونا از جهانی شدن فاصله گرفتهایم و سیاست اصلی کشورها به سمت استقلال حرکت خواهد کرد تا وابستگیشان نسبت به سایر کشورها کمتر شود. در این شرایط کشورهای جدا شده از دهکده جهانی طبیعتا سعی میکنند زیرساختها را بهگونهای تامین کنند تا تعاملاتشان با سایر کشورها حداقلی شود.
اما با تغییر این الگوهای اقتصادی، ایران در چه مسیری پیش خواهد رفت؟ یکی از ویژگیهای خوب برق این است که محصول نهایی بهشمار میرود و ارزش محصولات واسطهای قطعا کمتر از محصولات نهایی است. بنابراین برق کالایی است که در دوران پساکرونا ارزش ویژهای پیدا خواهد کرد. از جمله برای صادرات و برای تبادلات. اما در این میان یک چالش وجود دارد. در دوران پساکرونا سرمایه کافی برای طرحهای سرمایهگذاری وجود ندارد و بنابراین نمیتوان روی فعالیتهای اقتصادی در این بخش خیلی تکیه کرد. نتیجه این شده که در شرایطی که با بحران اقتصادی روبهرو هستیم و برق هم کالایی نهایی و استراتژیک است، به دلیل کرونا کالاهای نهایی ارزش ویژهای پیدا کردهاند.
بنابراین ما در صنعت برقمان در فضای پس از کرونا یک فرصت داریم. این فرصت این است که ما از کریدور انرژیمان حداکثر استفاده را ببریم و بتوانیم برای کشورها و مشتریان بالقوهای که در اطرافمان قرار گرفتهاند و به شدت نیازمند این کالای نهایی هستند به عنوان یک مرکز درآمدهای قابل اطمینان نگاه کرد. اما یک سوال مطرح میشود. آیا زیرساختهایی وجود دارد که بتوان برق را صادر کرد؟ ظاهر مسئله این است که در پروژههای اجرایی فعلی، منابع مالی کفایت میکند و میتوان از یکسری پتانسیلهای قانونی و امکاناتی که در مجموعه صنعت برق وجود دارد بهتر استفاده کرد. اما این فرصتسازی چند بخش دارد.
اولین بخش واگذاریهاست. دولت باید تصدیگری خود را به حداقل برساند و حاکمیتش را اعمال کند. دومین موضوع استفاده از بازار بورس است. باید شرایطی فراهم شود تا از خدمات بورس در صنعت برق بیشتر استفاده شود. اما اکنون چقدر از مجموعه تاسیسات صنعت برق و آب از زیرساخت بورس استفاده شده است ؟ نما زمانی که میخواهیم یک خط انتقال را نصب کنیم بودجهای وجود ندارد. باید یا اوراق قرضه بگیریم یا از بانک وام بگیریم که سودهای آن بسیار سرسامآور است. بنابراین یکی از پیشنهادات، بحث انجام کار از طریق ایجاد شرکت بورسی و فرایند پذیره نویس می باشداز . زیرا بورس یک محیط شفاف است و حس فساد هم وجود نداردو درامد حاصل ان نیز مستقیما به سمت سرمایه گذار که همان شهروند می باشد هدایت میگردد. اما متاسفانه دولت ما علاقهمند نیست کوچک شود و این موضوع با تغییر مدیران و سیاستگذاران هم اتفاق نیفتاده است. این موضوع هم دلایل متعددی داد که نیازمند بحثهای مفصل مربوط به خود می باشد
تحقیقاتی که در سطح دنیا انجام شده نشان میدهد در گذر به دنیای دیجیتال دو صنعت کمترین زحمت را کشیدهاند؛ نفت و گاز و برق. این دو صنعت کمترین استفاده از فضای دیجیتال را داشتهاند. اما کرونا و اعمال قرنطینهها یک نهیب به صنعت برق وارد کرد که چرا از زیرساختهای دیجیتال استفاده نمیشود؟ این موضوع یکی از تحولات مهم در صنعت برق بعد از کرونا خواهد بود که اجتنابناپذیر نیز هست و این صنعت باید به سمت هوش مصنوعی حرکت کند و برای دنیای دیجیتال بیشتر فضا ایجاد کند.
اما چرا این اتفاق تاکنون در صنعت برق رخ نداده است. وجود منابع سرشار در این صنعت، سیاستگذاران و متولیان را به سمت این موضوع سوق نداده است. ما اکنون با صنایعی مواجه شدهایم که از هولگرام استفاده میکند، تصویر مجازی ایجاد و کنفرانس مجازی برگزار میکنند. اما برخی صنایع به این تغییرات علاقهای نشان نمیدهند زیرا زیرساختهای آنها فراهم نیست. نکته جالب این است که تمام بستر مخابراتی این فرآیند در کشور آماده است و دانش آن را داریم اما همت آن را نداریم.
با این حال پیشبینی میشود به دلیل حفظ سلامتی، تغییراتی در الگوی کاری فعالیتهای اقتصادی ایجاد شود که صنعت برق هم جزیی از آنهاست. این تغییرات ناخودآگاه شما را به سمت استفاده از هوش مصنوعی سوق میدهد. در رابطه با موضوع کرونا بحثی که بسیار مهم است، بحث دورکاری است. اما این پرسش مطرح است که فرمها و زیرساختهای دورکاری در مجموعه صنعت برق آیا مهیا است؟
قاعدتا دنیای جدید در صنعت برق در پساکرونا تغییر خواهد کرد. چرا که مرزها پررنگتر خواهند شد و ارتباطات فیزیکی کمرنگتر میشوند. این دغدغه وجود دارد که صادرات و واردات محدود شود و بحثهای جزیرهای نمود بیشتری پیدا کند. اما در این میان یک چالش وجود دارد، آیا تمام کشورها دارای نیروهای متخصص هستند. در جواب باید گفت خیر. آنها تصمیم میگیرند زیرساختها را تقویت کنند و در نتیجه جذب نیروهای متخصص از سایر کشورها را در دستور کار قرار میدهند. دولت آلمان اکنون به جذب نیروهای نخبه مهندسی ایرانی میپردازد و در کوتاهمدت و بلندمدت برنامههایی دارد. بنابراین ممکن است در ایران با ریزش وحشتناک نیروی کار مواجه شویم همانهایی که در حال حاضر به عنوان مهندسین مملکت کمترین لطف شامل حالشان می بگردد..